به گزارش آبنما کار موسیقی فاخر مذهبی این روزها با مشکلاتی شامل عدم حمایت، وجود مافیا و البته مسائل و مشکلات مالی دست وپنجه نرم می کند که در این بین، نگاه تنگ نظرانه نیز مشکلات را دو چندان کرده است.
خبرگزاری مهر، گروه استان ها: این روزها حال موسیقی ما چندان خوب نیست این را خیلی از کارشناسان زبده امر می گویند چونکه از یک سو موسیقی قدیمی مان در حال فراموشی است و از طرف دیگر سلیقه مردم تغییر کرده است اما در موسیقی ما چه می گذرد و برای برون رفت از مشکلات باید چه کرد؟
درباره نوع موسیقی بومی و محلی شاهرود، خلق سمفونی کاروان عشق و وضعیت کنونی موسیقی ایران اسلامی با سعید اردیانی آهنگساز و رهبر ارکست به گفتگو نشستیم.
سعید اردیانی متولد سی ام خردادماه ۵۵ در شاهرود، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر گذراند و وارد دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران شد او از اساتیدی چون هوشنگ کامکار، شریف لطفی، کامبیز روشن روان، احمد پژمان و فرهاد فخرالدینی و درزمینهٔ ساز از کسانی چون فرامرز پایور، رضا شفیعیان و مرحوم پرویز مشکاتیان بهره گرفت وی در سال های اخیر با ساخت سمفونی کاروان عشق ویژه کاروان کربلا و شهادت امام حسین (ع) شناخته می شود درحالی که کارهای بسیار فاخری از او شنیده شده است.
*در آغاز کمی از خودتان بگویید شما چه نقشی در ارکستر فارابی داشتید؟
از سال ۷۱ و دو سال پیش از اینکه وارد دانشگاه شوم گروه موسیقی سپهر را در شاهرود ایجاد کردم که چندین کنسرت در شهر و شهرهای مختلفی مانند سمنان، شاهرود، دامغان و… داشت و وقتی وارد دانشگاه هنر شدم به واسطه اینکه سرپرست گروهی را دو سال تجربه کرده بودم، توانستیم در سال ۷۴ در پایه گذاری گروه چاوش نقش آفرینی کنم که بعدها این گروه به ارکستر فارابی تبدیل شد و من افتخار داشتم که دو سال و نیم رهبری این ارکستر را در دانشگاه هنر بر عهده داشته باشم، سال ۷۵ برای اولین بار مأموریتی در کرمان یافتم و به اتفاق گروهمان ۱۵ قطعه موسیقی را برای صداوسیمای کرمان ضبط کردیم.
پس ازاینکه از دانشگاه فارغ التحصیل شدم به دنبال دو دغدغه اصلی خودم رفت که اولین آنها گویش و لهجه شاهرودی و دیگر ملودی های به خصوص مذهبی این شهرستان که در سوگواری ها و مولودی ها اجرا می شد، بود. این امر به آن علت بود که من از بچگی در تکیه حاج رضا علی به همراه پدربزرگ و پدرم حضور داشتم و عاشق نوحه ها، مداحی های قدیمی شاهرود بودم و وقتی وارد موسیقی شدم و از تحصیل فراغت یافتم تصمیم گرفتم تا این موسیقی را ترویج دهم.
درباره گویش شاهرودی یک کار را ساختم که خوشبختانه با ارکستر بزرگ نیز اجرا شد و برای اولین بار درحالی که کسی فکرش را هم نمی کرد که بتوانیم با موسیقی و لهجه شاهرودی قطعه ای را بسازیم، این قطعه به طورجدی اجرا و مورد استقبال قابل توجهی قرار گرفت.
در آن زمان متأسفانه لهجه شاهرودی گویشی بود که صرفاً برای هجو و طنز استفاده می شد و من اهتمام کردم که نگاه خیلی جدی به این مقوله داشته باشم و توانستم آنرا ارکسترال (قابل اجرا برای ارکستر بزرگ) کنم و بعد از ضبط این قطعه وارد صداوسیما شد که مورد استقبال نیز قرار گرفت.
*آیا حمایتی شدید؟
بعد از اجرای این اثر تمام دوستان آنرا شنیدند و وعده ها از درودیوار آمد که ما این اثر را حمایت می نماییم و برای آن کارخواهیم کرد و آلبوم آنرا تولید می نماییم و… اما همه در اندازه حرف بود و هیچ احدی برای این موسیقی هیچ کاری نکرد که بخواهیم برای لهجه شاهرودی یک آلبوم (مجموعه ای آهنگ ها) تولید نماییم.
*ماجرای ساخت سمفونی معروف کاروان عشق چیست؟
در سال ۹۴ قرار بود قطعه ای را برای کنگره شیرخوارگان حسینی بسازیم که البته اتفاقاتی رخ داد که این قطعه در آن مقطع ساخته نشد، بعدازاینکه این امر با عدم اجرا مواجه گردید فکر کردیم با عنایت به اینکه در شاهرود بهترین زمان برای احیای نوحه ها و ملودی های مذهبی و قدیمی این شهرستان است، می توان اقدامات خوبی را صورت داد.
موسیقی این قطعه یا قطعات به این گونه بود که از شب نخست محرم که حرکت کاروان حسینی آغاز و حضرت مسلم بعنوان سفیر عشق و طفلان مسلم بعنوان دو یاس کبود آغاز می شد و به توبه و اندیشه و شهادت حر و لالایی برای حضرت علی اصغر(ع)، یوسف لیلا برای علی اکبر(س) و شاه شمشاد قدان برای حضرت عباس(ع) و هنگامه محشر و ظهر عاشورا و باز این چه شورش است و شام غریبان و حرکت اسرا ختم می شد.
یکی از خصلت های این کار استفاده از پنج شعر حافظ است اشعاری که شاید مردم خیلی ندانند که سوژه آن عاشورا است و به نظر من این کار برای عاشورا است البته ضدونقیض هایی نیز بیان شد اما معاون هنری وزارت ارشاد هم بیان کرد که هرکس می تواند از این شعرها یک برداشتی داشته باشد اما من شخصاً فکر می کنم بهترین برداشتی که می توان از این اشعار داشت، واقعه کربلا است و من نظر خودم این است که این اتفاق رخ داده و مرحوم مطهری هم در تماشاگه راز این امر را می پردازند.
بعدازاینکه این کار ساخته شد با تعویض ارکستر به نام ساربانگ آنرا با ۷۰ الی ۸۰ نوازنده، گروه کر و دو خواننده (مهیار شاداب و هاشم احمدوند) تجهیز کردم و درنهایت این پوئم سمفونی (سمفونی شعر) در سال ۹۵ در برج میلاد و تالار وحدت اجرا شد.
ماحصل این کار ۱۵۰ میلیون تومان بدهی بود که هنوز گرفتار آن هستم! چونکه در این کشور با تمام ادعاهایی که برای موسیقی فاخر می نماییم، هیچ اتفاقی برای موسیقی مذهبی نمی افتد و به هیچ عنوان این نوع موسیقی بانی ندارد و به هیچ عنوان کسی حامی و پشتوانه آن نیست و هیچ احدی نیست که آنرا حمایت کنم.
من بوسیله آستان قدس رضوی و بوسیله معاونت فرهنگی واردشده ام تا طرح پوئم سمفونی مدینه تا مرو را برایشان بسازم که کاملاً مخالفت کردند! و به قول خودشان با این هزینه می توانند ۸۰ کلیپ و کارهای کوچک را بسازند البته این کارها باارزش هم هستند اما نوع موسیقی و تفکر در موسیقی متأسفانه فاخر و مذهبی نیست.
بنده همین طور برای واقعه غدیر نیز در مقوله موسیقی ارکسترال دارم همین طور تولد حضرت محمد(ص) را نیز نوشته ام و دیگر کاری که در دست دارم پوئم سمفونی ملی به نام پهلوانان است که ممزوجی از موسیقی ملی ایران و باستانی است یعنی هر آنچه مرشد در گود زورخانه می خواند تماماً با ارکستر ملی اجرا می شود و در انتهای کار تمام شهدا یاد می شوند که این هم متأسفانه حامی مالی ندارد و کار بر روی هوا مانده است.
*شعر گرایی و بومی گرایی در کارهای شما واضح است
بله؛ اصلاً پوئم سمفونی به معنای موسیقی شعر است در همین کار «کاروان عشق» اساسا قرار بود شعر باشد درواقع کلامی که قرار بود این واقعه را در این ده شب بعنوان موومان هایی (بخش ها) که قرار بود معرفی نماید کلامی است که وجود داشته به خصوص کلام حافظ قرار بود با زبان موسیقایی برای مردم اجرا شود و دقیقاً به همان ارزش در کنارش موسیقی محلی و بومی خودمان قرار بود ارائه گردد.
*موسیقی بومی که از آن سخن می گویید دارای چه خاصیت هایی است؟
موسیقی محلی دارای فاکتورهایی است که البته به سبب شرایطی که در شاهرود وجود دارد در حقیقت باید گفت ما موسیقی محلی نداشتیم اما برخی ملودی هایی وجود دارند که متعلق به خود شهرستان است، مانند ملودی چهارگاه روز نخل شاهرود با عنوان «طوطی شکر خوار» که در موومان حضرت عباس(ع) استفاده شد، چونکه چهارگاه دستگاهی حماسی است و به همین خاطر در حماسه حضرت عباس(ع) با شعر شاه شمشاد قدان، خسرو شیرین قدمان حافظ می نشست و ترکیبی خوب را به دست می داد یا وقتی که امام حسین(ع) حضرت علی اصغر(ع) را به دست می گیرند و روبروی سپاه کفر می ایستند که در شعر حافظ می خوانیم بلبلی برگ گلی خوش چنگ در منقار داشت… را وارد این مباحث کردم و پس برای همین اصل است که بر روی شعر حافظ و نوحه های قدیمی شاهرودی در تکیه بازار تکیه داشتیم.
*چرا این کار در شاهرود اجرانشده است؟
خیلی سعی کردیم که چون بستر ملودی این کار در شاهرود بوده، این پوئم سمفونی در شاهرود نیز اجرا شود اما هیچ حمایتی از این کار نشد و وقتی قرار باشد یک ارکستر ۸۰ نفره وارد یک شهر شود بطور قطع دارای هزینه هایی است که باید آنرا تقبل کرد.
علت عدم حمایت را نمی دانیم اما از طرف دیگر باید گفت اجرای چنین کارهایی ابتدا نیاز به یک سالن مجهز دارد که ما اصلاً چنین سالنی در شاهرود نداریم اما بازهم اعلام کردیم که ما این کار را در سالن ورزشی هم می توانیم اجرا نماییم، نمی خواهیم بگوییم که برخی نمی خواهند شاید هم توانش در شاهرود وجود ندارد اما می دانم که اگر همکاری بین فرمانداری، شهرداری و نهادهای فرهنگ و دینی مانند سازمان تبلیغات اسلامی و ارشاد صورت گیرد می توانیم این کار را در شاهرود هم اجرا نماییم و این آرزوی ما است که مردم خودمان پیش از اینکه در شهرهای دیگر اجرا شود، بشنوند.
*در اجرای شما قطعاتی از یک فیلم پخش می شد
بله؛ تصاویر برای فیلمی بود که علی قربانی از حوزه هنری در اختیار ما قرارداد فیلمی که نامش کربلا جغرافیای یک تاریخ بود که در پشت سر نوازندگان پخش می شد.
سمفونی کاروان عشق احتمالاً برای اجرا در اهواز آماده می شود، همین طور مقرر است که بتوانیم در برج میلاد باردیگر این کار را اجرا نماییم اما به واسطه مسائل مالی خیلی نمی توان بر روی حرف ها حساب باز کرد.
*گیرایی موسیقی به خاطر چیست؟
متأسفانه در کشورمان این گونه وانمود می شود که موسیقی دان های ما اهل مذهب نیستند و مذهبیان ما هم اهل موسیقی؛ ما دراین بین در حال کار هستیم و راهی که باید را می رویم. داستان این است که ذات موسیقی به واقع شمشیر دو لبه است، یعنی یک سمت آن حرمت موسیقی است و اما روی دیگر آن زبان گویایی است که برای بیان مفاهیم لازم است برای مثال نمی توان از دفاع مقدس و انقلاب سخن گفت اما از موسیقی انقلاب و دفاع مقدس یادی نکرد.
موسیقی انقلاب و سرودهای آن در پیروزی انقلاب تأثیر داشت برای مثال شهادت استاد مطهری یکی از نقطه عطف های موسیقی های ملی و مذهبی ایران باکار «ای مجاهد» بود. همان کاری که حضرت امام (ره) به آن اجازه اجرا داد و نقطه عطفی در تاریخ موسیقی ایرانی بود، شاید اگر آن کار ساخته و با آن قدرت اجرا نمی شد و حضرت امام (ره) هم پشت سر آن دستور نمی دادند، امروز نوع موسیقی ما مشخص نمی شد پس اینجا همان جایی بود که لبه شمشیر مشخص شد که چه کارهایی حقانیت و حرمت دارند و چه کارهایی خیر؛
متأسفانه امروز در موسیقی ما هرج ومرجی وجود دارد که این لبه ها گم شده است امروز نمی توانیم بگوییم که در صداوسیما همه موسیقی ها خوب است مردم ما دیگر چطور می خواهند به سمت نوع موسیقی خودشان بازگردند؟ کجا کار خوب ساخته می شود؟ امروز شهدای زیادی در کشور داریم مثلاً شهید حججی که یک اتفاق بین المللی را رقم زد اما کجا برای او کاری ساخته ایم که فاخر باشد؟
*اینکه بگوییم چون مردم می خواهند باید آنرا بسازیم درست است؟
این جمله را نمی پسندم، آیا اگر بگویند فست فودها باید جای همه غذاها را بگیرد چقدر مشکل پزشکی و سلامت و… در جامعه رشد می کند؟ سلامت روانی هم همین گونه است امروز سلامت روانی بسته به همین نوع موسیقی است که داریم از آن استفاده می نماییم. اما به واسطه برخی کارهای ضعیفی که به خصوص از صداوسیما پخش می شود متأسفانه گرفتار مشکل شده ایم.
*استفاده از نوازندگان و هنرمندان شاهرودی را در دستور کار داشته اید؟
از سال ۷۵ که بیان شد در صداوسیمای مرکز کرمان کارهایی را ضبط کردیم تابحال همیشه از نوازندگان شاهرودی بهره برده ام و در تمامی کنسرت هایی که حتی برای ارکستر بزرگ ساخته شده اند تا جایی که توانسته ایم سازهای ایرانی آن توسط بچه های شاهرود زده شده است. این آرزوی من است که یک کاری را تماماً از نوازندگان شاهرودی استفاده کنم، در سال ۹۵ در جشنواره فیلم رویش ۱۲ موسیقی فیلم را فقط با شاهرودی ها اجرا کردیم پس این ظرفیت وجود دارد اما به شرطی که حمایت شود، امروز پتانسیلی که در موسیقی شاهرود است از خطه تهران تا مشهد بی نظیر است.
*آیا حضور مافیا را در موسیقی تایید می کنید؟
۱۰۰درصد؛ داستان هنر ما متأسفانه درگیر این مساله شده است. برای مثال همین سمفونی متأسفانه در داستانی قرارگرفته که هیچ کس برای دفاع از آن وارد نمی گردد، اما اگر آن چیزی که مافیای موسیقی می خواهد را بسازید بلافاصله حمایت و ساخته و وارد بازار می شود و بازدیدهای بسیار زیادی هم همراه خواهد داشت.
*تاکنون فکر کرده اید که برای ارکسترتان یک خواننده چهره هرچند با صدایی ضعیف را بیاورید؟
۱۰۰ درصد؛ مملکت ما خواننده گرا است اگر یک ارکستر ضعیف را با یک خواننده قوی همراه کنید به واسطه آن خواننده همه می آیند، در ارکستر «کاروان عشق» هم آقای احمدوند و شادمان از قوت بالا و خاص برخوردار بودند اما چون چهره نبودند استقبال چندانی از آن نشد، اما همین کار را اگر شخص دیگری می خواند بطور قطع با اقبال بیشتری مواجه می شد، اما تمام دوستان ما که در آنجا حضور داشتند همگی درجه یک بودند. شاید هم بتوان گفت در تمام دنیا خواننده گرایی وجود دارد اما در کشورهای دیگر ممکنست نگاهی هم به نوازندگان شود.
ما در همین چند ماه قبل تهیه کننده ای را داشتیم که در نشست خبری باوجود تمام خبرنگاران دستش را بالا آورد و گفت هرکس می خواهد در این مملکت کار هنری کند برود بیرون! هیچ کس هم به او انتقادی نکرد. آن هم کسی که پدرخوانده موسیقی ایران است و با آن قدرت آن حرف را می زند. موسیقی دستخوش و زیر نظر همین افراد است که فردی را بلند می کنند و بعد او را رها می کنند و موسیقی شان نیز بی هویت است. تنها اتفاقی که می افتد این است که سلیقه مردم روزبه روز بدتر می شود، حال باید پرسید که مردم امروز چقدر کار خوب می شنوند؟
چند درصد مردم امروز چاوش های قدیمی را گوش می دهند؟ یا چند درصد مردم لطفی و علیزاده و مشکاتیان را می شناسند؟ درحالی که چند میلیون نفر کسی مانند یک خواننده پاپ که صلاح نیست نامش برده شود را دنبال می کنند، چرا؟ چون بچه هایمان را به این سخیف گرایی عادت داده ایم.
*چه باید کرد؟
تفکر خوب مدیریتی که این موسیقی را بازگردانند، به نظر من در صداوسیما پخش موسیقی های خوب و استفاده از اساتید خوب موسیقی و… می تواند تأثیرگذار باشد از طرف دیگر اساتید موسیقی هم باید نوع موسیقی شان را تغییر دهند امروز موسیقی ردیف و دستگاهی ما باید جوری به مردم ارائه شود که یک نوآوری خوبی با آن همراه شود هرچند همیشه هم مدرنیسم جواب نمی دهد.
مردم ما باید موسیقی قدیم را بشناسند و به موسیقی های جدید هم ارزش بگذارند. موسیقی باید گرفتار نوعی جریان سازی شود که در آن به سلیقه خوب مردم نیز توجه صورت گیرد و درعین حال که قدیمی ها هنوز نباید فراموش شوند.
حال اگر این اقدامات شود حتما مردم باردیگر به موسیقی محلی باز خواهند گشت، من یک پدر هستم و پسرم در جامعه زندگی می کند، وقتی خوراک موسیقی من در جامعه خوب است فرزند من امکان ندارد موسیقی سخیف را دنبال کند.