گفتگوی صریح مهر با محمد اله یاری-۱؛ موسیقی از فقدان سند جامع رنج می برد

آبنما کار: مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد با اشاره به حضور هشت ماهه خود در این مجموعه حساس و پرحاشیه، ضمن ارائه گزارشی از کارهای خود از تدوین بخشنامه نظارت بر انتشار آثار موسیقایی آگاهی داد.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی: مدیریت کارهای موسیقایی کشور، یکی از پرمخاطره ترین، پرچالش ترین و لطمه پذیرترین مشاغل مدیریتی زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که بطور قطع حضور در ارکان آن، حکم حرکت روی لبه تیغ را دارد که البته بی تناسب با سیاست های فرهنگی و البته جریانات سیاسی حاکم بر دولت ها هم نیست.
این شرایط در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یا متضمن دورانی پرشکوه برای موسیقی ایرانی بوده و یا فضا را به سمتی هدایت کرده که تمام کارکردهای فرهنگی و هنری موسیقی به دست فراموشی سپرده شده است.
گرچه خیلی از مولفه ها همچون برنامه ریزی، ساماندهی، کنترل پروژه و مواردی از این دست اساساً حکم بازوی راهبردی یک مدیر در جریان کارهای مدیریتی او را دارد اما اساسا «استراتژی» برای اجرای همین مولفه ها، مهم ترین نکته ای است که باید بنا به شرایط اجتماعی و سیاسی به آن توجه شود؛ عاملی که متاسفانه در مدیریت فرهنگی و هنری کشور در کمترین شکل خود دیده شده و آنچنان که باید و شاید به آن توجه نمی گردد.
محمد اله یاری فومنی یکی از مدیران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که هم در دولت های پیشین و هم در دوره فعلی با وجود جوانی سمت های مهم و استراتژیکی را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عهده دار بوده و تلاش نموده تا در کنار تجارب موفق و ناموفقی که در عرصه مدیریتی حوزه فرهنگ و هنر کسب کرده، در هم جواری با جریان مدیران جوان، فضای مدیریتی تازه ای را در این حوزه تجربه کند؛ تجربه ای که در معاونت توسعه کتابخانه و کتابخوانی نهاد کتابخانه های کشور کلید خورد و بعدها در سمت هایی چون مدیرکل امور کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مشاور معاونت امورفرهنگی، مسئول دبیرخانه هفته کتاب و معاون فرهنگی و اجرایی نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، دبیر پنج دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران و معاون امور نمایشگاهی بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران ادامه پیدا کرد.
اله یاری که تا آن زمان عمده توجه خودرا بنابر تصمیم مدیران بالادستی، متمرکز بر حوزه کتاب و کتاب خوانی کرده بود و در آن روزگار هم سیاست های مناسبی را در مواجهه با طیف گسترده ای اهالی قلم و ادب و کتاب به کار می گرفت، احتمالاً به سبب همین توجه به سیاست درهای باز بود که با تصمیم مدیران ارشاد از معاونت فرهنگی به معاونت هنری منتقل شد؛ در جایی به نام دفتر آموزش و توسعه کارهای فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که گرچه چندان حال و هوای رسانه ای ندارد اما بطور قطع یکی از مهم ترین ارکان وزارت ارشاد در حوزه آموزش های تخصصی هنر شمرده می شود.
اله یاری جوان در همین سمت بود که بازهم نشان داد با وجود تمام انتقاداتی که می توان بر او وارد دانست، جزیره فراموش شده دفتر آموزش ها را وارد یک فضای رسانه ای کرد تا در کانون توجهات قرار گیرد. شرایطی که مدیران معاونت هنری را بر آن داشت تا بعد از استعفای پر حرف و حدیث و شبانه علی ترابی از سمت مدیر کلی دفتر موسیقی وزارت ارشاد، او را بعنوان گزینه قطعی برای جایگزینی وی در نظر بگیرند. اینچنین نیز شد و محمد اله یاری در اردیبهشت ماه سال ۹۸ از طرف وزیر ارشاد حکم خودرا دریافت کرد و تا امروز به کارش ادامه داده است.
اله یاری که بعد از هشت ماه حضور در سمت مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد، حالا به دوران ثبات مدیریتی خود رسیده است به دعوت گروه هنر خبرگزاری مهر در این رسانه حضور یافت و ضمن ارائه گزارشی از روند کارهای خود در دفتر موسیقی ارشاد به پرسش های مطرح شده پیرامون بعضی از اتفاقات و حاشیه های چند ماهه اخیر حوزه موسیقی پاسخ داد.
مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با محمد اله یاری فومنی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در ادامه می خوانید؛

* آقای اله یاری در ابتدا گزارش مختصری درباره آنچه از اردیبهشت ماه امسال تا امروز در دفتر موسیقی وزارت ارشاد و تحت مدیریت شما انجام گرفته، ارائه دهید. کما اینکه فکر می کنم ارائه گزارش می تواند پاسخ بعضی از سئوالات در حوزه کمیت فعالیت ها باشد.
طی هشت ماه گذشته قسمتی از وقت ما صرف تدوین شیوه نامه ها و دستورالعمل های در رابطه با «دفتر موسیقی» شد. حوزه موسیقی جزو حوزه هایی است که اسناد بالادستی زیادی ندارد. همین سوژه سبب شده که در فرآیندهای اداری به صورت روزمره گرفتار عدم شفافیت و تکرار برخی رویه های اداری شویم که همین شرایط سبب بروز اشکالاتی می شود که می توانیم نسبت به اصلاح آنها گام های موثری برداریم. در این راستا طبیعی است که قدری ضعف در اسناد و قوانین بالادستی حوزه موسیقی وجود داشته باشد.
ضعف و فقدان اسناد بالادستی در حوزه موسیقی، شرایطی را فراهم آورده که خیلی از امور روزمره در ارتباط با هنرمندان موسیقی به سبب عدم شفافیت، سبب بروز سوءتفاهم ها و کندی در رویه هایی شده که می توانیم روی آنها تمرکز بیشتری داشته باشیمبه طور مثال شما در مصوبات مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و برنامه های توسعه کشور، ممکنست احکامی را مشاهده کنید که در رابطه با حوزه موسیقی است اما این احکام بطور قطع در کارهای دیگر همچون کتاب و کتاب خوانی، نمایش، هنرهای تجسمی و سینما شکل پررنگ تری دارد. به عبارتی می توان گفت ضعف و فقدان اسناد بالادستی در حوزه موسیقی، شرایطی را فراهم آورده که خیلی از امور روزمره در ارتباط با هنرمندان موسیقی به سبب عدم شفافیت، سبب بروز سوءتفاهم ها و کندی در رویه هایی شده که می توانیم روی آنها تمرکز بیشتری داشته باشیم.
بنابراین آنچه برای من از همان ابتدای ورود به دفتر موسیقی به شدت مورد توجه بود، در دستور کار قرار دادن یک برنامه مهم و فوری بود که بتواند این نقیصه را در ارتباط با قوانین بالادستی حوزه موسیقی جبران کند، چونکه معتقدیم این حوزه از فقدان یک «سند جامع» یا شاید یک «نقشه راه استراتژیک» رنج می برد.
پس در این شرایط لزوم دارد با مدیران بلندپایه فرهنگی – هنری و حتی سیاستگذاران این عرصه، گفتگو نماییم که برای ۵ تا ۱۰ سال آینده باید با چه دست فرمانی در این عرصه فعالیت نماییم. برای اینکه این موضوعی اجتناب ناپذیر است که بدانیم آینده موسیقی به کدام سمت حرکت می کند که در امتداد آن بتوانیم برای این هنر برنامه ریزی و سیاستگذاری درستی داشته باشیم.
* البته چنین سندی بدون در نظر گرفتن شرایط دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور و بدون مطالعه آگاهانه منطبق با این مولفه ها، احتمالاً فقط در حد چند برگ کاغذ مهر و موم شده باقی می ماند!
ببینید ما باید بدانیم میزان انطباق گونه های موسیقایی مختلف با شرایط دینی و فرهنگی کشور در چه صورتی قرار دارد و در کدام یک از این حوزه ها گرفتار نقص هستیم. ما باید بدانیم که در ۵ تا ۱۰ سال آینده مقرر است در موسیقی به چه نقطه ای برسیم. این شرایط به اعتقاد من همان «نقطه مطلوب»، «نقطه مفید»، «نقطه مناسب» یا «نقطه رضایت بخش» است و مایلم در چارچوب یک سیاستگذاری درست برمبنای یک برنامه استراتژیک در آن به هدف مورد نظر دست پیدا نماییم.
در این راستا برای آنکه بدانیم در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد نیاز به سناریونویسی داریم. ما برای آن که بتوانیم یک «سند جامع» تدوین نماییم، بطور قطع و حتما نیازمند «آینده پژوهی» و «تاریخ نگاری» هستیم.
ما باید بدانیم هم اکنون در چه نقطه ای ایستاده ایم و در گذشته خصوصاً طی ۴۰ سال اخیر چه اتفاقاتی در حوزه موسیقی رقم خورده است؟ بدین سبب مواردی که در حوزه موسیقی مانند خیلی از حوزه های دیگر به آن نیاز داریم، اول نگاه به گذشته، دوم تبیین وضعیت موجود و سوم ترسیم وضع مطلوب است که در خیلی از کارهای فرهنگی چنین اقداماتی انجام گرفته است.
به طور مثال وقتی از کتابخانه های عمومی صحبت می شود، ممکنست سند آینده نگاری و آینده پژوهی کتابخانه های عمومی را داشته باشیم. یعنی اینکه بدانیم که در ۱۰ سال یا ۲۰ سال آینده برای کتابخانه ها چه اتفاقی خواهد افتاد و یا در حوزه سینما چه مسیری را طی خواهد کرد؟ پس لازم است برای حوزه موسیقی کشور هم چنین اتفاقی رخ دهد و ما بتوانیم چنین سندی را تدوین نماییم. بنده در طول چند ماه حضور در دفتر موسیقی، با ملاقات و گفتگو با هنرمندان بنا به زمانی که در اختیار بود، تلاش کردم که خودرا از این مساله دریغ نکنم و در معرض هنرمندان و اهالی رسانه قرار دهم تا با گفتگوهایی که اتفاق می افتد، دانش ذهنم را بعنوان یک مدیر کامل کرده و بتوانم به درک و دریافت های مشترک از وضعیت موجود موسیقی برسم.
البته که در این مجال کوشش برای حل مشکلات دم دستی و رسیدگی به امور روزمره هم بطور قطع در اولویت فعالیت ها قرار داشته که کوشش کرده ام به حد لیاقت و کفایت همه آنها را انجام دهم. البته همین کارها هم به قدری از من وقت می گیرد که زمان قابل توجهی است.

* در همین ایام که رسیدگی به امور روزمره و آنچه توضیح دادید تبدیل به مهم ترین چالش های شما در دفتر موسیقی بود، ماجرای معروف به «۱۰ درصد» پیش آمد که به شدت جریان کارهای موسیقایی کشور را تحت تأثیر قرار داد و سبب بروز حاشیه های دیگری شد که هنوز هم اختتام نیافته است.
قبل از اینکه به نکته شما اشاره ای داشته باشم، باید بگویم به رسمیت شناختن صنوف حوزه موسیقی یکی از نکات بسیار مهم و حیاتیست که بنده روی آن تمرکز زیادی دارم. ما در سایر حوزه های فرهنگی هنری با اصنافی روبه رو هستیم که در حوزه کارهای صنفی خود کارهای زیادی انجام می دهند، اما در حوزه موسیقی سن کارهای صنفی کمتر است. یعنی مجموعه هایی که بتوانیم تحت عنوان «صنف» از آنها نام ببریم، به صورت کامل فعالیت صنفی انجام نمی دهند.
ما در سایر حوزه های فرهنگی هنری با اصنافی روبه رو هستیم که در حوزه کارهای صنفی خود کارهای زیادی انجام می دهند، اما در حوزه موسیقی سن کارهای صنفی کمتر است. یعنی مجموعه هایی که بتوانیم تحت عنوان «صنف» از آنها نام ببریم، به صورت کامل فعالیت صنفی انجام نمی دهندما در این مدت شاهد فعالیت مجموعه هایی چون «خانه موسیقی»، «مجمع تولیدکنندگان آثار شنیداری» یا «انجمن هنرمندان موسیقی» بوده ایم که هر کدام می توانند به سهم خود در ارتقا شرایط فعلی حوزه موسیقی همراه ارزشمندی باشند. من معتقدم خیلی از مسائلی که ما در ارتباط با اجراهای صحنه ای و تولیدات موسیقی داریم با کمک این اصناف قابل حل است. پس این امری اجتناب پذیر است که ما باید با صنف در تماس باشیم و خیلی از امور آموزشی و نظارتی را به آنها واگذار نماییم.
به نظر می رسد این مجموعه های جدی که به آنها اشاره کردم، به راحتی می توانند مسائل مربوط به هنرمندان را پیگیری کرده و در کنار دفتر موسیقی بعنوان یک بازوی قدرتمند و موثر حضور فعال داشته باشند. بدین سبب این رویکرد جدی دفتر موسیقی است که در دوره مدیریتی بنده به سمت تشکل ها و صنوف مختلف حوزه حرکت کرده و از آنها در انجام کارهای خود یاری بطلبد.
من معتقدم ما برای آن که بتوانیم مسائل مختلف حوزه موسیقی را جلو ببریم نیازمند تشریک مساعی و تقسیم کار هستیم که همین اصناف موسیقی مهم ترین نقطه چنین نگاهی هستند.
درباره آنچه شما به آن اشاره داشتید هم باید بگویم ما علاوه بر کارهایی که در امتداد برگزاری جشنواره ملی موسیقی جوان، جشنواره موسیقی نواحی ایران و جشنواره موسیقی فجر به صورت ستادی انجام دادیم، در این مدت درگیر یک اتفاق جدید هم بودیم و آن پرداخت ۱۰ درصد از بهای بلیت فروشی کنسرت ها و واریز آن به حساب خزانه کل کشور بود که در نخستین روزهای حضور بنده در دفتر موسیقی صورت گرفت.
فضای ملتهبی که تلاش هایی برای کاهش آن شده که از آن جمله می توان به تدوین شیوه نامه هایی اشاره نمود که با نفع بیشتر و ضرر کمتر برای طرفین به وجود می آید و نتایج مثبت آن در سال ۹۹ مشخص می شود. در این راه شرایط جدیدی به وجود آمده که بطور قطع جلوگیری از ضررهای مالی برای تهیه کنندگان و تولیدکنندگان آثار شنیداری و حرکت در راه رضایت مخاطبان از مهم ترین اولویت های آن است و بزودی جزئیات آن به محض تکمیل اقدامات انجام گرفته، اعلام می شود.
* فارغ از تمام نکاتی که تا اینجا به آن اشاره شد، اما یک چالش بسیار مهم و یک دغدغه حالا پیش روی مدیریت دفتر موسیقی وزارت ارشاد قرار گرفته و آن سوژه «شعر و ترانه» است که طی ماه های اخیر حتی صدای مخاطبان جدی موسیقی را هم درآورده و منتقدان و کارشناسان این حوزه از فقدان نظارت آگاهانه، فنی و اصولی در بخش ارزشیابی دفتر موسیقی گله مندند. کما اینکه خروجی شعر و ترانه های آثار تولیدی هنرمندان خصوصاً در بخش موسیقی پاپ، خود بیان کننده آشفته بازاری است که در این حوزه به وجود آمده است، شرایطی که بطور قطع زنگ خطری برای موسیقی ایران است و به رغم احترام به وجوه سرگرمی آن، مروج برخی رفتارهای هنجارگریز و ضدفرهنگی هم شده است که تاثیرات منفی خودرا نیز روی شنونده این بخش از موسیقی می گذارد؛ آیا دفتر موسیقی ارشاد تصمیمی برای بهبود اوضاع نابسامان شعر و ترانه خصوصاً در حوزه موسیقی پاپ ندارد؟ آیا وقتش نیست یک دفعه برای همیشه مرز میان موسیقی سرگرم کننده و موسیقی مبتذل و هنجارگریز برای مخاطبان و فعالان موسیقی معین شود؟
قبل از اینکه بخواهیم نقش دفتر موسیقی و افراد را در شورای شعر و ترانه بررسی نماییم، باید به این نکته اشاره کنم که هرچند واقعیت مطلوبی نیست، اما بهتر است متوجه باشیم فضای عمومی کشور به شدت درگیر ادبیات محاوره ای و ادبیات سطحی شده است. من یک مثال برای شما می زنم. همین یک دهه قبل تر حین تردد در خیابان ها و اتوبان ها، با تابلوها و نوشته هایی مواجه می شدیم که به شکلی کاملاً درست و اصولی یک بانک یا موسسه فعالیت خودرا با چند جمله غیرمحاوره و خلاق، که اتفاقاً قسمتی از آن ریشه در ادبیات رسمی کشور داشت معرفی می کرد و اهتمام در جلب مشتری برای مجموعه خود داشت. اما حالا چه؟ حالا شرایطی پدید آمده که وقتی از اتوبان یا خیابانی عبور می کنید، در اغلب موارد می بینید که جملات نوشته شده روی این عرشه های گران قیمت تبلیغاتی، عموما مبتنی برای گفتگوهای محاوره و غیررسمی است که اصلا زیبنده جامعه ما نیست. مثلاً نوشته اند: «تو که حال نداری از خونه بیروی بیای و کارت به کارت کنی، فلان کار را انجام بده…» یا در پیامک های تبلیغاتی یک برند فروش لحاف و پتو، دم دستی ترین جملات نوشته می شود. آیا این رویکرد درستی است؟
متأسفم که بگویم امروز خیلی از اشعار و ترانه ها در بستر ریتم خلق می شوند و ما شاهد کاهش و افت کیفیت ترانه سرایی هستیم که بعضی از خالقان آثار دایره واژگان محدودی برای تولید کارهایشان دارندپس می توان چنین اظهار داشت که ادبیات محاوره ای و سطحی شدن گفتگوها در محیط های کاری و سایر ساحت های جامعه هم وجود دارد که در فضای شعر و ادبیات ترانه هم خودش را نشان میدهد. یعنی هر چه در دو دهه اخیر به سمت این سال ها و روزها سوق پیدا کردیم، اتفاقاتی در حوزه شعر و ترانه رخ داده که ادبیات ما را نیز به شدت محاوره ای تر کرده است.
حتی وقتی به صفحات اجتماعی افراد مختلف بازگشت می کنید، خیلی ها در معرفی صفحه اجتماعی شان دو نکته نوشته اند: اول «آقا یا خانم» و بعد «ترانه سرا و عکاس»! گویی این دو کار جزو ساده ترین کارها شده اند و همه خودشان را در این عرصه متخصص می دانند. به هر حال بنده به همه این موضوعات واقف هستم و متأسفم که بگویم امروز خیلی از اشعار و ترانه ها در بستر ریتم خلق می شوند و ما شاهد کاهش و افت کیفیت ترانه سرایی هستیم که بعضی از خالقان آثار، دایره واژگان محدودی برای تولید کارهایشان دارند. حتی وقتی با بعضی از تهیه کنندگان و ترانه سرایان گفتگو می نماییم، آنها از خواسته مخاطبانی می گویند که مایل به طرح مسائل سطحی در قطعات موسیقی هستند!
یادم می آید یکی از خواننده های کشور که اجرای صحنه ای هم دارد به من می گفت «وقتی می خواهید وزن ترانه ام را بسنجید، من را با شعر نسنجید، چونکه من شاعر نیستم و شعر نسروده ام، بلکه کلامی را در بستر ریتم یا ملودی در نظر گرفتم برای آنکه مخاطب آنرا دوست دارد». شاید در گذشته وقتی یک موسیقی را گوش می دادید، ابتدا با کلام ارتباط برقرار می کردید و سپس به سراغ ریتم و ملودی آن می رفتید در صورتیکه کلام، بخش اندکی را به خود اختصاص داده و بیشتر ریتم، ذهن شنونده را به خود جلب می کند.
بنابراین چنین واقعیتی گرچه نامطلوب است، ولی وجود دارد. به هر ترتیب هم اکنون در موضعی قرار داریم که خیلی از ترانه ها هم از جهت زبان فارسی، هم از جهت ورود واژه های بیگانه و هم به سبب آنکه کلمات یا جملاتی که شایسته شعر نیستند، وارد فضایی شدند که به شدت تحت تاثیر ادبیات محاوره ای جامعه هستند و این یک لطمه جدی است که اصلاح آن نیازمند به هنرمندی و توانمندی است.
حضور دارای چارچوب ادبیات محاوره ای در تولید ترانه و شعر نیز سوژه مهم دیگری است که بطور قطع شاعران و ترانه سرایان توانمندی که در این عرصه قلم می زنند، به فنون و اجرای اصولی آنها در خلق ترانه آگاهند. من در این چارچوب به افراط و تفریطی اشاره می کنم که اهالی موسیقی و مخاطبان جدی شعر و ترانه می دانند انتقاداتم در چه چارچوبی مطرح می شود.

* نقش شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این شرایط حساس و پر از انتقاد که به آن اشاره داشتید، چیست؟
شورای شعر و ترانه، مجموعه ای از شعرا و ترانه سراهای پیشکسوت و جوان هستند که عموماً سال ها در اینجا فعالیت می نمایند. آنها هم نسبت به سطحی نگری، سطحی بینی و اصطلاحاً «ابتذالی» که در ترانه ها وجود دارد، گله مند هستند. سال قبل بالغ بر ۱۹ هزار پرونده شعر به دفتر موسیقی ارسال شد که بر روی آن از طرف کارشناسان ما درج شد: «به کار بردن واژه «شعر» به منظور تغلیظ، غلبه و تسامح است و عموماً شعر نیست.»!
سال گذشته بالغ بر ۱۹ هزار پرونده شعر به شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی ارشاد ارسال شد که بر روی آن از طرف کارشناسان ما درج شد: «به کار بردن واژه «شعر» به منظور تغلیظ، غلبه و تسامح است و عموماً شعر نیست.»!یعنی اگر قرار باشد با معیارهای سخت و محکم زبان فارسی، قواعد و اصول شاعرانگی، وزنی و عروضی به آن نگاه نماییم، تعداد کمی از آنها نمره قبولی دریافت می کنند. هم اکنون ما با یک دوگانه مواجهیم. اینکه آیا وظیفه ما در دفتر موسیقی و در ارتباط با مجوزهای وزارت ارشاد، این است حداقل ها را نگاه نماییم و به آنچه که مجوز می گیرد، فقط دارای حداقل های لازم باشد؟ یعنی به صورت حداقلی مغایرتی با عفت، اصول و رویه های عمومی نداشته باشد و به صورت حداقلی رعایت زبان هم شده باشد؟ یا نه این «دوگانه» به معنای آن است که ما در دفتر موسیقی مسئول کار کیفی هستیم؟ یعنی بطور مثال این اجازه را داشته باشیم که بگوییم ترانه هایی که نمره بالاتر از ۱۸ امتیاز دریافت می کنند فقط اجازه انتشار دارند؟
به اعتقاد من این دو گانه بسیار موثر است؛ اینکه مجوزهای شورای شعر و ترانه فقط دربرگیرنده مجوز به صورت حداقلی بوده و لزوما به لحاظ کیفی موردتایید نیست یا نه سوژه کیفیت هم باید مورد توجه قرار گیرد؟ اتفاقاً در اینجاست که در دو دسته کارشناس دو نگاه هم وجود دارد. به هر حال تابحال رویه به شکلی بوده که شوراها نقش حداقلی در حوزه نظارت داشته و دارد. دراین زمینه گروه موافق، این گونه استدلال می کند که اگر شعری حداقل های لازم را داشت مجوز می گیرد، اما اینکه چقدر ارزش کیفی دارد، موضوعی است که می تواند در رویدادی چون جشنواره شعر مورد بررسی قرارگیرد.
یعنی از یک نگاه، در جشنواره ها باید کار کیفی و ارزش گذاری صورت گیرد و در جایی که باید مجوز به صورت حداقلی باشد، شوراهایی هستند که کارشان صدور مجوز، بررسی و نظارت است. اما از نگاه دیگر، وظیفه این شوراها، کار کیفی است. یعنی اگر این شورا اعلام نماید از ۱۹ هزار شعر، ۱۸ هزار شعر فاقد استانداردها است و ارزش کیفی ندارد، پس تحت هیچ شرایطی هم نباید به آنها مجوز بدهید، البته با چنین نگاهی ممکنست در راه تولید نارضایتی هم قرار بگیرد اما اینکه بتوان هم پروسه صدور مجوزها را انجام داد و هم آنرا اصلاح کرد، یعنی هم قطار در حال حرکت باشد و هم ریل گذاری مناسب شود، هنرمندی های خاص خودش را می خواهد.
* آیا درباره نکاتی که به آن اشاره داشتید تا به امروز به نتیجه ای هم رسیده اید؟
ما در پنج ماه گذشته تعدادی افراد جوان تر و آشنا به فضای ترانه را دعوت کرده ایم که در شورای ترانه، شعر و کلام حاضر باشند. از طرف دیگر، در «آئین نامه صدور مجوز و نظارت بر انتشار آثار موسیقایی» که انشاءالله اخیرا به تائید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده و ابلاغ می شود، برای نخستین بار بندی تحت عنوان «ویژگی های کلام و آهنگ» تعریف شده است. در این چارچوب ۱۰ بند بعنوان «ویژگی های کلام» در چارچوب شعر، ترانه و آهنگ، برای نخستین بار عنوان شده که مرجع تشخیص این موارد هم شورای پروانه و شورای موسیقی شناخته شده است.
در «آئین نامه صدور مجوز و نظارت بر انتشار آثار موسیقایی» که انشاءالله اخیرا به تائید وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده و ابلاغ می شود برای نخستین بار بندی تحت عنوان «ویژگی های کلام و آهنگ» تعریف شده استبه هر صورت سوژه زبان فارسی سوژه حائز اهمیتی است. اما بعد از تاکیدی که مقام معظم رهبری در نیمه ماه مبارک رمضان در دیدار با شاعران داشتند و در این دیدار صمیمانه فرمودند: «تولید ترانه ها، صدمه ای به زبان فارسی وارد نکند» این مسئله از همان موقع به صورت جدی تر در دستور کار شورا قرار گرفت و هم اکنون بندهای ۱۰گانه در بخشنامه جدید برای آن ذکر شده است.
ضمن اینکه در این چند ماه، همکاران من تلاش کردند که گفت وگوهای بیشتری را با ترانه سراها داشته باشند. ما هم اکنون می خواهیم کارگاه های گفت و گو را با ترانه سراها به صورت جمعی در دفتر موسیقی راه اندازی نماییم. برای آنکه این امکان فراهم گردد که ترانه سراها از دیدگاه های شورای شعر و ترانه در جریان دلیلهای مواردی که بعنوان «اصلاح»، به آنها ابلاغ و گفته می شود قرار گرفته و بدانند که امکان گفتگو و تعامل با اعضای شورای شعر و ترانه برایشان برقرار است.
در سه چهار ماه گذشته شاهد تغییراتی دراین زمینه بوده ایم که شکل ملموسی هم برای ما داشته است. تمکینی که از ترانه سراها و تهیه کننده ها نسبت به اصلاحات مدنظر شورای شعر و ترانه در این مدت شاهد بوده ایم، نشانه شرایط امیدوارکننده در حوزه کیفیت ترانه ها است و امیدوارم در جهت ارتقا آن گام موثری باشد. دوستانی که تصور بر سخت گیری ما دارند، مطمئن باشند که به هیچ وجه موضع سختگیرانه ای وجود ندارد. برای ما آنچه اهمیت دارد سوژه شعر و ترانه و کلام است که جزو مهم ترین موضوعات پایه ساخت موسیقی بوده و الان تبدیل به خواست عمومی شده است. یعنی خیلی از ترانه سرایان و شاعران و خیلی از موسیقی دانان نسل های قبل تر، خیلی از مردم، دلسوزان و کسانی که به زبان فارسی آشنایی کامل دارند، نسبت به این مسئله ابراز نگرانی می کنند. کما اینکه در کلام آقای کاکایی از واژه «انحطاط کامل» استفاده شده است. در کلام آقای بهمنی از واژه «ابتذال» استفاده می شود و خیلی از شعرا و ادیبان دلسوز ما نیز چنین تعابیری دارد. پس این مسئله نشان میدهد که مشکلی وجود دارد که به صراحت مسائل آن گفته می شود. بدین سبب نسبت به این مسئله حساس هستیم و مسئولیت داریم.
روشی که هم اکنون انتخاب شده این است که هم مانع از حرکت این قطار نشویم و همزمان بتوانیم این ریل گذاری را در بستر زمانی مناسب انجام دهیم. ضمن اینکه احتیاج داریم کارهای ایجابی هم صورت بگیرد. بطور مثال اگر می گوییم سال قبل ۱۹ هزار شعر به دفتر موسیقی ارائه شده، پس هم اکنون می توانیم کار کیفی هم انجام دهیم و این تعداد را به داوری برخی از شعرا و ترانه سراها بسپاریم و سپس اعلام نماییم «۱۰۰ ترانه در سال ۹۸ ترانه های خوبی بوده است» چونکه قواعد خوب و زبان فارسی را رعایت کرده و شاعرانگی لازم را داشته است؛ این نمونه کار ایجابی است. یعنی تشویق ترانه سرا، معرفی ترانه های خوبی که توسط خواننده اجرا و تبدیل به قطعه یا آلبوم شده است.
ما برای جشنواره فجر امسال در حال تلاش هستیم تا بتوانیم متن ترانه هایی که طی یک سال قبل انتشار یافته را توسط کارشناسان ارزیابی نماییم و همزمان با جشنواره، بتوانیم ترانه های خوب را هم به جهت متن معرفی نماییم. بدین سبب انجام اقدامات ایجابی از قبیل کارگاه های آموزشی، برگزاری جایزه هایی که در حوزه شعر و ترانه سبب تشویق خواهد شد، در کنار کارهای سلبی می تواند مجموعه ای از اقدامات را شکل دهد و بتواند دراین زمینه اتفاقی را در حوزه ترانه کلام رقم بزند.

* آقای اله یاری گفته می شود بعضی از دوستان در شورای شعر و ترانه، بعضی از اشعار را بدون بررسی صحت انتساب آن به یک شاعر یا ترانه سرا تأیید می کنند. کما اینکه در همین حوزه ماجرای یکی از اشعار منتسب به هوشنگ ابتهاج در آلبوم «افسانه چشم هایت» حاشیه هایی را رقم زد. چطور ممکنست اثری از آقای ابتهاج نباشد ولی شورای شعر و ترانه آنرا تائید کرده باشد. حتی در این مورد می توان به ماجرای طولانی و پرحاشیه بعضی از ترانه های حمید هیراد یا خیلی از خواننده ها و ترانه سراهایی دیگر هم اشاره نمود. آیا دفتر موسیقی وزارت ارشاد در این عرصه یعنی مدیریت حاشیه هایی که در حوزه شعر و محتوا وجود دارد، ورود کرده است؟ جالب اینکه فارغ از مواردی که اشاره کردم بعضاً آگهی هایی در رابطه با خرید و فروش مجوز شعر و ترانه در سامانه های معتبر موسیقی دیده می شود که بر این نکته دلالت دارد که گویی خرید و فروش مجوز شعر و ترانه در دفتر موسیقی ارشاد اتفاق پنهانی نیست! واقعاً در دفتر موسیقی ارشاد روابط این چنینی میان واسطه ها و امور مربوط به صدور مجوزها وجود دارد که این چنین بی محابا حتی اقدام به تبلیغ آن می کنند؟
یکی از اشکالاتی که در سامانه شعر دفتر موسیقی ارشاد وجود داشت و تا حدی هم مرتفع شده، مرتبط نبودن این سامانه با سامانه سازمان ثبت احوال کشور بود. پس طبیعی بود که احراز هویت فردی که فلان ترانه را سروده تقریباً امکان پذیر نبود. هم این مساله برای ما تولید دردسر کرده بود و هم موردی که شما به آن اشاره داشتید سبب بروز اتفاقات حاشیه ای شده بود. اما هم اکنون ما به صورت تفکیکی مشغول به کار هستیم و دسته بندی هایی دراین زمینه صورت می پذیرد تا دوستان شورا با دقت بیشتری نسبت به بررسی آثار کلاسیک اقدام نمایند. به هر حال گرچه آلبومی که جدیدا منتشر گردید و حاشیه انتخاب یکی از اشعار آن به رسانه ها هم کشیده شد، مربوط به چند سال پیش بود، اما این احتمال نیز وجود دارد که اتفاقاتی از این دست باردیگر به وجود بیاید که بطور قطع ما هم نباید از مسئولیت این ماجرا شانه خالی نماییم. به هر حال اتفاقات این چنینی تلنگری برای ما بود که دقت بیشتری دراین زمینه داشته باشیم.
آلبومی که جدیداً منتشر گردید و حاشیه انتخاب یکی از اشعار آن به رسانه ها هم کشیده شد مربوط به چند سال پیش بود اما این احتمال نیز وجود دارد که اتفاقاتی از این دست باردیگر به وجود بیاید که اساسا ما هم نباید از مسئولیت این ماجرا شانه خالی نماییم. ما در دفتر موسیقی وزارت ارشاد با سوژه دیگری هم مواجه بودیم و آن اینکه مدت زمان ارزیابی برای شعر و ترانه یک تا دو ماه طول می کشید. در چنین شرایطی طبیعی بود که برای عده ای فرصت سوءاستفاده برقرار شود. اولاً هم کارشناسان دفتر موسیقی و هم اعضای محترم شورای شعر و ترانه چه در گذشته و چه امروز از هرگونه اتهامی به صورت کامل مبرا هستند. اما من هم مانند شما دیده بودم که تعداد انگشت شماری از افراد، در پیج های اینستاگرامی یا به صورت رسمی از محل ستاندن مجوز، برای خودشان درآمدی متصور بودند. اینکه اعلام می کنند که «آقایان شعرا، ترانه سراها و شرکت ها ما می توانیم به دفتر موسیقی برویم و مجوز شعر بگیریم»!
ببینید مراجعی که کار صدور مجوز را در ارشاد و جاهای دیگر انجام می دهند، مراجع چندگانه ای هستند. بطور مثال در حوزه شعر، دو یا سه کارشناس باید شعر را ببینند، دو یا سه کارشناس فنی از شعرا که غریبه هستند و رابطه کاری با ارشاد ندارند. دو سه کارمند وزارتخانه هم باید فرآیندهای اداری را داخل سامانه انجام دهند. پس اینکه فردی بتواند به صورت سامان یافته و سازمانی هم سه کارشناس شعر و هم سه کارمند دفتر موسیقی را با هم تطمیع کند یا با روابطی که دارد، بخواهد نظر پنج، شش نفر را جلب نماید، تقریباً نزدیک به صفر است. اتفاقاً ما در این مورد چند نمونه را بررسی کردیم.
به طور مثال، فرد واسطی مبلغ وجهی را از یک شاعر ترانه سرا و شرکت ستاندن کرده و اعلام نموده بود که «من مجوز را از دفتر موسیقی وزارت ارشاد خواهم گرفت». در صورتیکه وجه دریافتی صرفاً مربوط به ترانه سرا و شرکت بودده و مبلغی از این وجه به داخل مجموعه دفتر موسیقی یا کارشناسان وارد نشده و از نظر زمانی هم کار جلو نیفتاده است. البته به صورت موردی ممکنست فردی تماس بگیرد و بگوید که کارش زودتر انجام و پیگیری شده و به سرانجام برسد، اما اگر بخواهد به شکل سازمان یافته چنین اتفاقی رخ دهد، احتمال آن تقریباً نزدیک به صفر است.
ما موفق شده ایم طی دو سه ماه گذشته، مدت زمان ارزیابی اشعار را کاهش دهیم. به عبارتی حالا هر اثری از هر شرکت، خواننده و ترانه سرا، در سامانه دفتر موسیقی ثبت گردد، پس از ۲۴ تا ۴۸ ساعت به آن پاسخ داده می شود. وقتی زمان انتظار کاسته می شود، طبیعی است دست افرادی که واسطه گر بوده اند هم کوتاه می شود. ضمن اینکه فرصت اعتراض هم برقرار است. یعنی هر کس نسبت به رأی ترانه ای که صادر می شود، معترض باشد، اعلام می کند و ما آنرا بررسی می نماییم.
نکته دیگر اینکه در گذشته شرایط به شکلی بود که بعضی از کارشناسان به صورت غیرحضوری کارها را مشاهده و بررسی می کردند. در مدت چند ماه فعالیتم از کارشناسان خواسته ام که به صورت حضوری در محل دفتر موسیقی مستقر باشند و درباره اشعار و ترانه ها اظهارنظر کنند. یعنی ما توانسته ایم زمینه های بروز عدم شفافیت را تا حدی از بین ببریم.
البته هنوز بین کارشناسان، ترانه سراها و شرکت ها درباره محتوا و مضمون اختلاف نظر وجود دارد، ولی عنصر زمانی را که محل سوءاستفاده و بعضاً سوءتفاهم می شد، توانسته ایم از بین ببریم و فاصله زمانی را کاهش دهیم. گام بعدی هم این است که به یک درک مشترک با ترانه سرا، شرکت و شاعر برسیم تا به آنها درباره به کار نگرفتن آثاری که مفهوم آن به زبان فارسی لطمه زده و از لحاظ محتوایی مناسب نمی باشد، توضیحات لازم را بدهیم. به هر حال ما هم اکنون دسته بندی خوبی را در دفتر موسیقی داریم که جریان ترانه به کدام سمت در موسیقی سوق پیدا می کند.
* به جز محدودیت هایی که نباید نافی قوانین و موارد در رابطه با نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، آیا به صورت موردی از طرف دفتر موسیقی ارشاد قید شده که فلان خواننده یا فلان ترانه سرا فقط باید یک سبک خاص را اجرا نماید و اجازه استفاده از ترانه ای با مضمونی خارج از آن چه به او گفته شده، نداشته باشد؟
خیر. طبیعی است که ما با حوزه اندیشه و فکر سروکار داریم. پس یکی از لازمه های توسعه اندیشه و فکر، این است که آزادی وجود داشته باشد تا فرد بتواند با خلاقیت فعالیت کند. خصوصاً اینکه وقتی درباره فعالیت و خلاقیت در حوزه هنر صحبت می شود، پس سراینده یا آفریننده اثر باید احساس کند که می تواند اندیشه خودرا بروز دهد. گرچه ممکنست به زعم خیلی از افراد، سطحی باشد یا مناسب نباشد. بدین سبب ما به صورت پیشینه چنین موضوعی را نداریم. ما در نقطه ای ایستاده ایم که فرد، شعر و ترانه خودرا پس از آفرینش اثر به ما عرضه کرده است.
یعنی ما چند مرحله پس از آفرینش اثر توسط خالق اثر قرار داریم. در این مرحله با مراجعه به دفتر موسیقی، کارشناس شعر، اثر موردنظر را با ضوابط انطباق می دهد. البته که همه می دانیم در قالب قوانین جمهوری اسلامی فعالیت می نماییم و قوانین اصلی کشور حدود و ثغور فعالیت را مشخص کرده است. در عین حال فرض ما هم بر این است که تولیدکنندگان آثار موسیقایی با علم به این چارچوب ها در حوزه موسیقی کشور فعالیت می نمایند.
ادامه دارد…

منبع: