با استیکری خوشحال، مشغول ماجراجویی در سیستان و بلوچستان است و می گوید در یک روز به هزاران سال قبل سفر کرده؛ روزی که در یکی از تپه های تاریخی با اسکلت ها و آثاری که وزش باد آنها را از دل تپه بیرون آورده، روبه رو شد و لحظه ای هیجان، او را به کاری غیرفرهنگی وادار کرد، که اعتراض هایی را به دنبال داشته است.
به گزارش آبنما کار به نقل از ایسنا، حضور در فضای مجازی در وضعیت امروزی ساده ترین راه برای گذران وقت شده است. برخی افراد با عناوین مختلف راه را برای بالا بردن تعداد دنبال کنندگان خود در فضای مجازی هموار می کنند. در این میان یکی از راه ها برای این کار سر زدن به بناها و محوطه های تاریخی و انتشار تصاویری از آن هاست، بنا بر این هم با بهره گیری از اسامی مختلف که بیشتر برگرفته از واژه های حرفه ای در حوزه گردشگری ست، خودرا معرفی می کنند و به حق تا کنون نیز در این راه موفق بوده اند.
تازه ترین نمونه اش هم سروصدای به راه افتاده از طرف شخصی است که خودرا راهنمای تور معرفی کرده و با انتشار تصاویری در صفحه شخصی خود در اینستاگرام و در صورتیکه سر خودرا بین چند اسکلت گذاشته و با شیطنت می خندند، این طور نوشته است: «الان دیگه وقتشه پیج منو استوری کنید و بذارید رفقاتونم از این همه چیزای باحال ببینن و لذت ببرن». وی در ادامه هم تصاویر دیگری از برخورد خود با آثار قرارگرفته در این منطقه از سیستان و بلوچستان با همراهی راهنمای محلی به منطقه باستانی و باارزش تاسوکی، رود بیابان و گردی کلات منتشر نمود.
انتشار این تصاویر همان و اعتراض فعالانِ میراثی به این رفتار همان؛ تا جایی که که در کمتر از ۲۴ ساعت آن شخص با حذف پست خود، از این رفتار معذرت خواهی می کند.
وی در دومین پست خود می گوید: «من آمده بودم بعنوان یک بلاگرِ سفر که بگویم سیستان و بلوچستان چقدر امن است، حالش خوب است، تا پس از دوران کرونا بیایید و همه جذابیت ها را ببینید، یک سوءبرداشت پیش آمد. ما وارد منطقه ای شدیم که آثار تاریخی داشت، من هیجان زده شده بودم، بر اثر فرسایش باد، یک تکه باد زده و قبرها باز شده بود، جمجمه آدم روی زمین بود و یکسری سفال که همه جای مناطق تاریخی سیستان و بلوچستان هست. این ها من را آن قدر هیجان زده کرد برداشتم یک عکس گرفتم و سرجای خود گذاشتم، از صمیم قلبم معذرت خواهی می کنم از کسانی که فکر می کنند ما آمده ایم برداریم و ببریم.
هرچند آن شخص از این رفتار خود معذرت خواهی کرد، ولی انتشار این تصاویر کافی بود تا باستان شناسان و علاقه مندان به تاریخ ایران نسبت به این رفتار اعتراض کرده و درخواست برخورد با آن شخص را داشته باشند.
ویدا اولین کسی بود که با انتشار تصاویر آن شخص در فضای مجازی نسبت به این رفتار اعتراض کرد.
وی در پست اینستاگرامی خود شکایتش را خطاب به معاون میراث فرهنگی استان سیستان و بلوچستان این طور نوشت: «در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۹، فردی به نام س. ت با همراهی راهنمای محلی م. ن به منطقه باستانی و باارزش تاسوکی، رود بیابان و گردی کلات به بازدید توریستی می روند. آقای ت که فردی سرشناس در اینستاگرام است از طرفرارانش می خواهد: «الان وقتشه پیج منو استوری کنید بذارید رفقاتونم از این همه چیزای باحال ببینند و لذت ببرند» با او همراه شوند و آغاز به تخریب محوطه می کند.
در صورتیکه ما می دانیم هنوز هیچ کاوش علمی و مطالعه دیرینه شناسی بر روی این داده های باارزش صورت نگرفته، ایشان «قسمت های سالم تر» یک گور باارزش را جدا کرده تا عکسی برای استوری اش بگیرد. در ادامه او یک شیء را که حدس می زند دسته آسیاب است برمی دارد و تکه هایش را کنار هم چیده و با هشتگ پازل و #سرگرمی منتشر می کند.
او چند گور دیگر هم تخریب کرده و سفال ها، گیره سر فلزی، خشت و… را از سویی به سمت دیگر می برد. راهنمای محلی نه فقط تذکری نمی دهد بلکه او را همراهی می کند: “بریم یه کم اسکلت بازی شب بیاد به خوابتون دلم خنک شه”
حال سوال این جاست که تخریب محوطه های باستانی، عدم حفاظت از میراث فرهنگی و بها دادن به گردشگری مخرب تا کی ادامه دارد؟ مگر ما شاهد نبودیم که چگونه گردشگری ناپایدار به جزیره هرمز آسیب زد و ساکنان اصلی جزیره را مجبور به کوچ کرد چونکه قادر نبودند با اسکان بی رویه گردشگر ها، اجاره منزل خودشان را دیگر بدهند؟ مگر ما ندیدیم چگونه گردشگری آسیب زننده مردمان محلی روستای ابیانه را آزرده خاطر کرد و بجای گردشگرپذیر، با همه مهربانی شان تا حدی گردشگرستیز شده اند و از توریست پیوسته طلب پول می کنند و بس؟ این نوع از گردشگری چه جاذبه ای می تواند داشته باشد و چه پایداری؟
آیا ما تجربه گردشگری یک روزه و تورهای شاد و جشن رنگ را در طبیعت شمال ایران ندیدیم که چگونه گوسفندها را گَر و آب ها را آلوده و زمین ها را سمی و کشاورزان را آزرده کرد؟ آیا من بعنوان یک علاقمند، اجازه این را دارم که پاسخی از شما بخواهم که چرا میراث فرهنگی و ملی ما، جنگل های قدیمی ما، فرهنگ دیرین ما، این طور توسط افراد ناآگاه که به خود عنوان مدرس، کارشناس و مشاور را می دهند، به یغما می رود.»
اعتراض ویدا واکنش معاون میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان را به دنبال داشت.
ناصر چگینی – عتیقه شناس پیشکسوت – نیز در اعتراض به این رفتار نوشت: «جای تاسف است که با بقایای بدن انسانی و با مدارک میراث فرهنگی این کشور چنین رفتاری شده است. آن هم برای سرگرمی عده ای در فضای مجازی. امری که به صورت های مختلف در جای جای کشور اتفاق می افتد و کسی پاسخگو نیست. اتفاقی که اساسش نادانی نسبت به ثروت های ملی است و مهمتر بی تفاوتی فزاینده ای که در میان ما نسبت به ارتکاب این جرایم و خطاها جاری است. کاش مجری این خطا خود در پیجش از اقدام نابخردانه ایی که انجام داده پوزش می خواست. کاش مادران و پدران ما آگاه تر بودند و فرزندانشان به احترام از گذشته خود یاد می کردند. کاش نسل مسوول امروز به تمامی ثروت های ملی آگاه تر بود و راه های حفاظت از آنها را می دانست و کاش مردم ما قدر میراث فرهنگی و تاریخی خودرا می دانستند و آنها را به بهایی گذرا و اندک نمی فروختند. راستی با چنین افرادی چه باید کرد؟
عباس مقدم – عتیقه شناس محوطه چگاسفلی و رئیس سابق پژوهشکده دیرینه شناسی – اعتراض خودرا با انتشار تصویر آن شخص این طور نشان داده است: «سوزاندن جنگل ها، آلوده سازی آب ها، مزاحمت های لایتناهی در کوچه و خیابان و مترو و… و حالا ویران کردن گورها. این رفتارهای پلید زمانی اصلاح می شه که اراده نماییم تا تعقل در جامعه حاکم بشه. وقتی مسئولان ارشد گردشگری دست به دامان چنین افرادی می شوند «تا موجب ترویج گردشگری» بشود!!! وای به حال ما. وای به حال ما که تصمیم گیران ما بجای تعقل و بهره گیری از دانشمندان و تربیت شدگان عالم و دلسوخته، دست طلب به روی ناکسان دراز می کنند. به قول صائب تبریزی “دست طلب چو می کنی پیش کسان دراز/پل بسته ای که بگذری از آرزوی خویش”
مصطفی ده پهلوان – رئیس موسسه دیرینه شناسی دانشگاه تهران و استاد دانشگاه تهران – نیز نسبت به این اقدام در استوری صفحه شخصی خود در اینستاگرام این طور اعتراض کرده است: «خدایا دیگه بریدیم از این همه نادانی و…. نادانی تا کجا؟ مقصر کیه؟ گردشگران و نالیدرهای گردشگری، ادارات ناکارآمد میراث فرهنگی شهرستان ها، این ها که دیگه ربطی به مردم فقیر نداره».
حمیدرضا حسینی – پژوهشگر تهران قدیم – نیز با انتشار یکی از تصاویر وی نوشته است: «ایشون مدرس و راهنمای گردشگری هستند؛ عناوین درسی شون: چگونه گردشگری را به لجن بکشیم؟ چگونه آبروی تورلیدرها را ببریم؟ چگونه تیشه به ریشه تاریخ و فرهنگ بزنیم؟»
میرسالار رضوی – دانش آموخته کارشناسی ارشد ایران شناسی دانشگاه تهران – هم این طور نوشته است: «چرخه این ماجرا: ابتذال، بی سوادی، شهوتِ شهرت، مدیریت فاجعه بار، بی تفاوتی به آثار باستانی، حرص خوردنِ ما، بی فایده بودن هرکاری همچون همین استوری.»
اعتراض های مطرح شده توسط فعالانِ میراثی را مسوولِ صفحه ای که نام و تصویر علی اصغر مونسان – وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی – را بر خود دارد، دید و در پاسخ به یکی از این اعتراض ها نوشت: «نگران نباشید، حتما برخورد می شه. ممنون از توجهتون».