نویسنده کتاب «سفالینه گونه موسوم به کوباچه» می گوید سفال های موسوم به کوباچه به روشن شدن پیشینه روابط ایران و قفقاز خصوصاً از جهت فرهنگی و مبادلات تجاری و حتی سیاسی کمک می نماید.
به گزارش آبنما کار به نقل از روابط عمومی انتشارات علمی و فرهنگی، فیروز مهجور که کتاب «سفالینه گونه موسوم به کوباچه» وی در گروه هنر سی وهشتمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی شایسته تقدیر شده است، درباره موضوع کتابش اظهار داشت: سفال جزو مهم ترین داده ها و شواهد در دانش دیرینه شناسی است. معمولا بسیاری از آثار و مواد دیگر مانند چوب، پارچه، کاغذ و حتی آثار فلزی اگرچه مهم هستند، به مرور زمان در طبیعت لطمه می بینند و از بین می روند؛ اما سفال در عین حال که شکسته می شود، همچنان پایدار می ماند و همان قطعات شکسته هم برای باستان شناسان گویاست.
او اضافه کرد: سفال از جهات مختلف مانند کاربرد آن، محل تولید آن و این که تولید همان محل است یا وارداتی است، نحوه و چگونگی تولید آن، مثلاً دستی بوده، قالبی بوده یا چرخ ساز است، نحوه و چگونگی پخت و نوع کوره و میزان حرارت آن، یا این که لعاب دارد یا نه، منقوش است یا بی نقش، همه این ها مهم می باشد. خود نقوش نیز مبین خیلی از خاصیت های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی سازندگان و استفاده کنندگان آن سفالینه هاست. این ها می تواند تاریخ صنعت، فرهنگ و هنر یک مملکت و یک منطقه را در دوره های مختلف مشخص نماید.
فیروز مهجور افزود: حتی از جنبه های سیاسی، برخی سفالینه ها اهمیت دارند. مثلاً تعدادی از حکومت ها و دولت ها در یک سری از این سفال ها نقش داشته اند، این که پشتیبانی کنند یا نه، خودشان استفاده کنند یا نه. مثلاً در دوره صفویه، شاه عباس اول، حدود ۳۰۰ سفالگر چینی را با خانواده، در رابطه با تولید بهتر و بیشتر سفالینه ها یا چینی های آبی و سفید در داخل کشور، به ایران دعوت می کند. سفالینه مشهور زرین فام هم که خیلی مهم می باشد، و در سامرا، در قرن دوم هجری تولید شده، به صورتی در دوره فاطمیان مصر اهمیت پیدا می کند. سفال های موسوم به کوباچه، اول بار در حدود ۵۰۰، ۶۰۰ ظرف سفالینه بزرگ، به صورت کاسه ها و بشقاب های پایه دار، که مانند دیس های میوه خوری هستند، آن هم عمدتاً سالم در منطقه ای از داغستان به نام کوباچه پیدا می شوند؛ در صورتیکه خیلی از سفال های تاریخی معمولاً به صورت قطعات شکسته به دست می آیند.
این پژوهشگر اظهار داشت: چه بسا ابتدا تصور می شد که این ظروف سفالین، تولید همان منطقه، یعنی کوباچه است ولی بعد به دلیلهای گوناگون، مشخص شد که مربوط به کوباچه نیست و از ایران به آن جا وارد شده است. مثلاً در آن جا کوره های سفالگری و جوش کوره پیدا نمی گردد. یکی از شواهد بسیار مهم، کتیبه های فارسی، خصوصاً به قلم نستعلیق و اشعار برخی شاعران بنام ایرانی مانند حافظ و شاه نعمت الله ولی روی این آثار است. یا نقوش دوران صفویه و صورت نگاری های تک چهره مکتب اصفهان، بر روی خیلی از آن هاست. در کتاب مشخص کرده ام که ممکنست آنها را با آثار فلزی خصوصاً ابزار و جنگ افزارهای فلزی مانند شمشیر و سپر و نیزه که اتفاقاً در آن دوره به شدت مورد نیاز بوده، مبادله کرده باشند یا شاید حتی با نوجوانان و جوانان آن جا حالا بعنوان بنده و غلام یا هرچیز دیگر. بدین سبب این سفال ها موسوم به کوباچه است؛ برای اینکه نه این که واقعاً متعلق به آن منطقه باشد؛ یعنی تولید آن جا نیست؛ از جانب دیگر سفال های شاخصی است که ابتدا تعداد زیادی از آنها در آن جا پیدا و شناسایی می شود و توجه ها را به خود جلب می کند. بدین سبب نمی گردد اسم کوباچه را نیاورد، چون به هر حال به این نام شناخته می شود. در عین حال ساخت کوباچه نیست، پس موسوم به کوباچه است.
بگفته او تابحال کتاب مستقلی راجع به این موضوع، چه در داخل و چه در خارج نوشته نشده است برای اینکه در اصالت این آثار ابهام وجود داشت و در ضمن آثار مکشوف و موجود هم در موزه ها و مجموعه های سراسر دنیا پراکنده اند.
مهجور درباره زمان کار کردن بر روی این اثر اظهار داشت: این پژوهش از حدود سال ۸۴ آغاز شد و چهار تا پنج سال طول کشید. اهمیت موضوع هم از چند لحاظ بود. یکی این که جای کار و قابلیت کار را داشت؛ چون راجع به این موضوع، مطالعه جدی صورت نگرفته بود. دیگر آن که به روشن شدن پیشینه روابط ایران و قفقاز خصوصاً از جهت فرهنگی و مبادلات تجاری و حتی سیاسی کمک می کرد؛ به خصوص آن که عمدتاً هم این آثار مربوط به دوره صفویه بود که دوره ای فوق العاده مهم در تاریخ ایران است.