هنر ۱۴۰۰ در آینه مهر-۹؛ پنج چهره خبرساز تجسمی ۱۴۰۰

به گزارش آبنما کار شاید بتوان در سال ۱۴۰۰ محمود شالویی، سیدعباس میرهاشمی، کامبیز درم بخش، مسعود فراستی و میکاییل براتی را افرادی برشمرد که در حوزه هنرهای تجسمی خبرساز و موثر بودند.

خبرگزاری مهر – گروه هنر- آزاده فضلی: هنرهای تجسمی و هنرمندان این عرصه در سال ۱۴۰۰ که سالی پر فراز و نشیب برایشان بود، شاهد فقدان ها و اتفاقات بسیاری بودند. اتفاقاتی که تحت تاثیر شرایط جدید کرونایی و تغییر دولت و مدیران حکمفرما شد.
طبق روال سالهای گذشته در گروه هنر خبرگزاری مهر، در گزارش پیش رو به ۵ چهره هنرهای تجسمی که مؤثر یا خبرساز بوده اند، خواهیم پرداخت.
محمود شالویی؛ چهره آشنای روز گذشته و امروز هنرهای تجسمی
محمود شالویی دستیار وزیر و مدیرکل حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از بیشتر از یک دهه پیش و در سالهای پیش از دولت یازدهم و دوازدهم در عرصه هنری حضوری مؤثر داشته است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز سوم مهر ۱۴۰۰ محمود شالویی را که قبل از آن بعنوان مشاور خود و مدیرکل حوزه وزارتی منصوب کرده بود، بعنوان «سرپرست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» معرفی نمود در حالیکه با عنایت به کناره گیری سریع مجتبی حسینی، گمانه زنی های بسیاری بر آن بودند که وی بعنوان معاون هنری این دوره وزارت ارشاد منصوب خواهد شد که این اتفاق رخ نداد.
درست دو روز پیش از این انتصاب، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیداری با هنرمندان تجسمی و با حضور محمود شالویی داشت که در این نشست، بر گفتگو با اصحاب فرهنگ و هنر و شنیدن دغدغه های آنها تصریح کرد و اظهار داشت: در نخستین انتصاب های خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای شالویی را که در گذشته مدیرکلی هنرهای تجسمی را در سابقه خود دارند، بعنوان مدیرکل حوزه وزارتی و امین خود انتخاب کردم و هدف من از این انتخاب تجربه ایشان در حوزه های متنوع فرهنگ همچون هنرهای تجسمی بود.
اما به نظر می آید که آشنایی شالویی با حوزه هنرهای تجسمی و همینطور هنرمندان این حوزه، سبب شد تا اعتمادی میان قشر هنرمند و سطوح بالای مدیریتی شکل بگیرد و نقش آفرینی او در حوزه تجربه کرده اش پررنگ باشد. بر همین اساس، شالویی در سمت سرپرست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اعضای شورای سیاستگذاری و دبیرکل چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، مدیر جدید فرهنگسرای نیاوران و برخی از مشاوران و مدیران اجرایی معاونت هنری را انتخاب کرد.
وی، چند نشست هم اندیشی هم برای بهتر برگزار شدن جشنواره های فجر در حوزه تجسمی، تئاتر، موسیقی و مد و لباس با مدیران ادوار گذشته و هنرمندان برگزار کرد. همچنین، امضای تفاهمنامه ایجاد دبیرخانه دائمی و برگزاری سالانه جشنواره موسیقی نواحی ایران در کرمان، امضای تفاهمنامه مشترک با ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد کشور برای پرورش استعدادهای هنری، تمرکززدایی و توجه به فرهنگ و هنر مناطق محروم و طرح آموزش مجانی هنر همچون فعالیتهایی بود که در این زمان انجام داد.

شالویی همینطور در اجرای دو برنامه هنری- تجسمی، مؤثر و دخیل بود که اولی، برگزاری مراسم ادای دین هنرمندان به شهید حاج قاسم سلیمانی تحت عنوان ویژه برنامه هنری «سرو ایرانی» بود که ۱۳ دیماه در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد و دومی، برگزاری مجموعه رویدادهای بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی بود که از بخش های متنوعی همچون برگزاری ارکستر موسیقی نواحی ایران، برگزاری نمایشگاه «پنج گنج» و رونمایی از قدیمی ترین و نفیس ترین نسخ خطی و چاپ سنگی آثار نظامی گنجوی در حرم مطهر رضوی برخوردار بود. مسئولیت ستاد بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی برعهده محمود شالویی بود که به نظر می آید با نظر او دبیری ستاد بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی برعهده امیر عبدالحسینی گذاشته شد که شالویی را در گذشته هم یاری و همراهی می کرد.
در این رویداد همه چیز خوب پیش می رفت اما اتفاقی غیرمترقبه (شاید هم قابل پیش بینی) در حاشیه افتتاحیه نمایشگاه «پنج گنج» به روایت موزه هنرهای معاصر تهران سبب شد تا فعالیتهای ستاد بزرگداشت حکیم نظامی تحت شعاع قرار گیرد. عجیب این که دستیار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص سکوت اختیار کرد و باآنکه بر مبنای سمت های موجود، می شد مسئولیت این ماجرا به غیر از هنرمند اجراکننده بر عهده مقام مسئول شامل محمود شالویی، امیر عبدالحسینی و احسان آقایی مشترکا در نظر گرفته شود اما در این میان، برای خاموش کردن اعتراضات نسبت به آن، تنها فردی که پاسخگویی را برعهده گرفت رئیس سابق موزه بود که در نهایت هم استعفایش نقطه پایانی بر ماجرا بود. گرچه از نظر خیلی از اهالی جامعه هنری کشور این اقدام هم حادثه آسیب وارد شدن به یکی از آثار موزه هنرهای معاصر تهران را توجیه نمی کند.
در عین حال از آنجایی محمود شالویی در سال هایی که سمت مدیرکلی دفتر هنرهای تجسمی را عهده دار بود، با احسان آقایی فعالیتهایی را مشترکاً انجام داده بودند و حتی در مقطعی از همان دوران، آقایی بعنوان سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران انتخاب شد، برکناری احسان آقایی از مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران در حالیکه در این اواخر و با حضور او این موزه به یک تحرک و نشاط نسبی بعد از تعطیلی طولانی مدتی که به علت انجام عملیات ترمیمی و بروز بیماری کرونا، رسیده بود، به دنبال این اتفاقی غیر منتظره بود!
سیدعباس میرهاشمی؛ مدیر- هنرمندی که هنر انقلابی را در «فجر» احیا کرد
سیدعباس میرهاشمی هنرمند عکاس و مدیر انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس است. وی دبیری چهار دوره مختلف جشنواره هنرهای تجسمی فجر را قبل از دبیرکلی چهاردهمین و پانزدهمین جشنواره «تجسمی فجر» را عهده دار بوده است. جشنواره هنرهای تجسمی فجر بر مبنای طرحی که به امضای سه تن از هنرمندان بزرگ کشور؛ مصطفی گودرزی، ابراهیم حقیقی و غلامعلی طاهری به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عرضه شده بود، شروع به کار کرد و میرهاشمی هم در شش دوره ابتدایی جشنواره تجسمی فجر، عضو شورای سیاست گذاری و در دوره دوم، سوم، پنجم و ششم بعنوان دبیر جشنواره فعالیت داشته است.
از جمله تأثیرات حضور میرهاشمی بعد از چندین سال در دبیرخانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر باوجود برخی کاستی های موجود، میتوان به نمایش ابعاد جدیدی از هنر انقلابی و اعتراضی در چارچوب برگزاری نمایشگاه جنبی جشنواره «تجسمی فجر» با عنوان «آینه در آینه» و همینطور تمرکز زدایی هنرهای تجسمی از مرکز به استان ها در چارچوب برگزاری بخش «تجسم هنر» اشاره نمود. با مدیریت او همکاری دیگر دست اندرکاران جشنواره، بخش های «طوبای زرین»، «ایثار و فداکاری»، «نظامی گنجوی»، «آینه در آینه» و «مقالات» برگزار گردید. آنچه که برای میرهاشمی بعنوان دبیرکل از اهمیت برخوردار بود، برگزاری بخش مهم و تأثیرگذار و گسترده «تجسم هنر» بود که به شکلی هنرمندان سراسر کشور را درگیر کار کرد تا تمرکززدایی از پایتخت با همراهی هنرمندان انجام گیرد.

میرهاشمی که بعنوان عکاس جنگ و دفاع مقدس شناخته می شود، همچون هنرمندان متعهد در این حوزه بشمار می رود و نگاه دغدغه مند او نسبت به هنر انقلابی ستودنی است. وی در گفتگویی با خبرنگار مهر درباره نمایشگاه «آینه در آینه» که نگاهی اعتراضی و انقلابی طیف های مختلف هنرمندان را به نمایش گذاشت، اظهار داشت: بر مبنای جلساتی که داشتیم و داشته هایی که با آنها روبرو بودیم، قرار شد آثار تجسمی یک دهه را به نمایش بگذاریم، چونکه نقاشی های سال ۱۳۵۹ اکثراً به انقلاب اسلامی ارتباط دارد و به مرور به سمت دفاع مقدس می رود. در آن سال ها، هنر ما رویکرد دوجانبه ای به انقلاب و جنگ تحمیلی داشت، قرار شد تا مرز سال ۱۳۶۳ را در نظر بگیریم که مروری بر هنر اعتراضی آن دوران داشته باشیم و آثارش هم روی دیوار برود. خوشبختانه آثار از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران، گنجینه حوزه هنری و مجموعه های هنرمندان جمع آوری شد.
وی باوجود این که در عمل نشان داد تا حدودی بر اهداف استعدادیابی جشنواره تجسمی فجر تاکید دارد، همچنان که قبلاً هم در گفتگویی درباره این بخش سخن گفته بود و از دستاوردهای مهم جشنواره تجسمی فجر علاوه بر راه اندازی آن، را راه اندازی کانون نخبگان برشمرده بود. میرهاشمی همینطور درباره جشنواره هنرهای تجسمی فجر به مهر اظهار داشت: در برگزاری جشنواره «تجسمی فجر» از چالش ها و انتقادها استقبال می کنم، هیچگاه از نقدها فراری نیستم، یکسری باورهایی را قبول دارم که بر مبنای آنها معتقدم جایگاهم را می شناسم و می دانم باید بر مبنای آن جایگاه پاسخگو باشم و حرکت کنم. باید دید حضور او بعنوان دبیرکل پانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر، منجر به اتفاقات خوب و تأثیرگذار در این جشنواره خواهد شد یا خیر.
کامبیز درم بخش؛ چهره ای که هنرهای تجسمی از این پس او را کم دارد
سال منحوس کرونایی با همه رنج و درد و بیماری و دوری، فقدان های بزرگی داشت که همچون مهم ترین آنها، فقدان کامبیز درم بخش هنرمند طراح و کاریکاتوریست برجسته و ایران درودی بانوی هنرمند نقاش نوگرا بود، مرگ هنرمندانی بی بدیل که نبودن شان ضایعه ای بزرگ بشمار می رود.
در میان نامهای بزرگ، کامبیز درم بخش، هنرمندی بود که جهان را با خطوط ساده اما عمیق روایت کرد. آدمک هایی که در هر گوشه و کنار این شهر با قلم درم بخش زنده بودند. این خطوط ساده، نگاره-کاریکاتورهای سیاه و هر آنچه از قلم او بیرون آمد، جهانی اعجاب انگیز بود. مجموعه نگاره-کاریکاتورهای سیاه درم بخش، نگاهی امروزی به روشی سنتی در نقاشی ایران است که دست مایه کار یک طنزپرداز قرار گرفته است. درم بخش با تلفیق هنر ایرانی و مفهوم طنز سیاه، این آثار را خلق کرده است.

او نسبت به اتفاقات پیرامونش بی تفاوت نبود و در ۷۹ سالگی اش، یکی از هنرمندان پرکار محسوب می شد. طی دو سالی که جهان درگیر کرونا بود، طرح های ساده و آدمک های او، کرونا را روایت کردند و او باز هم ایده های جدیدی برای عرضه داشت اما کرونا او را از ما گرفت.
در یکی از آخرین گفتگوهایی که داشت، درباره ترس اظهار داشت: «من همیشه از دو چیز می ترسم؛ یکی این که نتوانم فکرها و ایده هایم را بکشم و مطمئن هم هستم در عمری که می گذرد نمی توانم بکشم و این من را می ترساند. هر روز هم ایده های جدیدی اضافه می شود و البته این ترس در وجود همه هنرمندان وجود دارد که فکرهای زیادی دارند اما عمرشان کفاف نداده است. مشکل دیگر هم نداشتن وقت است، چونکه خیلی از من کار می خواهند و من با تمام قوا کار می کنم. یکی دیگر هم مریضی است؛ چندین بار مریضی های سختی را پشت سر گذاشتم و همیشه هم کارم بر بیماری ام غلبه کرده است.»
مسعود فراستی؛ حراج تهران زیر تیغ نقد
هر چند همواره در حوزه سینما چهره ای خبرساز بوده و مواضع جنجالی ش بازتاب گسترده ای در فضای رسانه ای پیدا کرده است، در سالی که گذشت، از قاب یک برنامه سینمایی در تلویزیون مواضعی را اتخاذ نمود که او را تبدیل به چهره ای جنجالی در حوزه هنرهای تجسمی کرد!
در سالهای اخیر که حراج تهران بعنوان مهم ترین حراجی آثار هنرهای تجسمی به واسطه فضای مجازی و رسانه ها، به شهرت بیشتری از قبل رسیده است، اعتراضاتی هم در چارچوب های مختلف به این رویداد می شود؛ از به سخره گرفتن حراج تهران در سریال های طنز صداوسیما گرفته تا انتقادهای جدی که در آثار نمایشی و برنامه ها همچون سریال نمایش خانگی «آقازاده»، به این جدی ترین رویداد اقتصادی هنرهای تجسمی ایران می شود. یکی از افرادی که اخیراً انتقاد و اعتراض تندی به حراج تهران وارد کرد، مسعود فراستی منتقد و مدرس سینمای ایران است که در میز نقد برنامه «هفت» سخن می گفت.

وی با اشاره به اینکه حراج تهران با اعداد و ارقامی که جابجا می شود، به ایران و مردم ایران تعلق ندارد و متعلق به یک کشور سرمایه داری است، اظهار داشت: من نمی دانم در چه مملکتی زندگی می کنم؛ در مملکتی که خط فقر زیر ده میلیون است یا مملکتی که در یک سالن کوچک ۱۵۰ میلیارد پول جابجا می شود!
فراستی همینطور آثار عرضه شده در حراج تهران را به سخره گرفت و هنرمندان خالق آنها را هم بازیچه دست برشمرد. وی ضمن اشاره به مجسمه های «هیچ» پرویز تناولی، او را نه تنها هنرمند ندانست بلکه اعلام نمود که بازیچه و آلت دست عده ای شده است و این آثار هم یکی «هیچ» خوش خط ناچیز هستند!
میکائیل براتی؛ هنرمند دهه هفتادی که در فرهنگسازی می تازد
هنرمندانی که نسبت به وقایع و حوادث بی تفاوت نیستند، کم نیستند اما میکائیل براتی همچون هنرمندان جوان طراح و تصویرسازی است که در سال ۱۴۰۰، طرح ها و تصویرسازی های وی با مبحث شهادت سردار قاسم سلیمانی، جهادگران کرونا، فداکاری علی لندی، بمباران یمن و … بسیار وایرال شدند و بنابراین جایزه «دستکش ننه عصمت» جشنواره مردمی فیلم عمار را از آن خود کرد. وی همینطور در چهاردهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به همراه صادق ایلی و محمدرضا چیت ساز از «هیأت هنر» جایزه و تندیس طوبای بخش طراحی گرافیک را دریافت کرد.
از دیگر فعالیتهای براتی، تصویرسازی کتاب «عمو قاسم» است که در بردارنده ۲۰ داستان از سردار شهید سلیمانی است که برای رده‌ی سنی نوجوان تنظیم شده است. این اثر نوشته محمد علی جابری بوده و میکائیل براتی تصویرگری آنرا به عهده داشته است. این کتاب به زبان های فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده است. این هنرمند جوان همینطور در ساخت آثار نمایشی انیمیشن هم دستی دارد. مجموعه «قصه های عمو رحمان» به کارگردانی میکائیل براتی و تهیه کنندگی میلاد حاجی پروانه که از تکنیک سه بعدی بهره می برد، زندگی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در کودکی را روایت می کند و از شبکه پویا پخش می شود.

این گرافیست جوان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ضرورت به روز بودن موضوعات به تصویر کشیده شده از قهرمانان ایرانی و اسطوره ها، بیان نمود: وقتی اتفاق مهمی چون ماجرای پلاسکو، بمباران ها، شهادت سردار قاسم سلیمانی، فداکاری علی لندی رخ می دهد، ما تلاش می نماییم، خیلی سریع و در کوتاه ترین زمان ممکن واکنش نشان دهیم و این ماجراها را به تصویر بکشیم، در ادامه وقتی می بینیم رسانه ها و مردم در فضای مجازی روایت ما را از ماجرا می گیرند و منتشر می کنند، نشان دهنده این است که واکنش ها در عرصه هنر نیاز جامعه ماست تا به موج اول خبر آن اتفاق تبدیل گردد.
وی با اشاره به اینکه «دستکش ننه عصمت» با ارزش ترین جایزه ای است که تاکنون گرفته است، اظهار داشت: خوشحالم که من هم جزو کسانی هستم که این دستکش های با ارزش نصیبم شده است. البته باید بگویم که کارهای گرافیکی بنده یک کار فردی نیست، ما یک گروه هستیم و افتخار داشتن این جایزه با ارزش برای همه ما است.

منبع: