به گزارش آبنما کار، یادداشت ـ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
محمدحسینی باغسنگانی (روزنامه نگار و نویسنده)
«صبای استاد پرور
با همفکری آقای علی تجویدی و مهندس همایون خرم فهرستی تهیه کردیم از تمام کسانی که در رابطه با استاد ابوالحسن صبا حرفی برای گفتن دارند. تعداد نام ها به ۶۰ تن رسید. من با خدیجه خانم صبا تنها خواهر در قید حیات استاد صبا مفصل گفتگو کرده بودم که با وجود ۹۴ سال سن همچنان حافظه شگفتی داشت و ایشان هم نامهای مهمی به این لیست افزودند. یکی از این نام ها نام دوست دیرینه صبا بود؛ سرهنگ محمود ساعت ساز. به منزل صبا می رفتم هر هفته و ساعت ها با همسر استاد صبا خانم منتخب صبا از صبا و زندگی اش حرف می زدیم. لیست ما به ۸۰ نام ارزشمند رسیده بود. در بین این نام ها، نام آقای حسن کسایی بود که به هیچ عنوان امکانی برای گفتگو وجود نداشت. هر بار به منزل استاد کسایی در اصفهان تلفن می کردم، پاسخ همان بود که اول داده بودند. حال و روز خوبی نداشتند و شرایط گفتگو مهیا نمی شد. پادرمیانی ها شد و باز هم گفتگو نمی کردند تا دقیقاً روز ۲۹ آذر سال ۱۳۷۹، مصادف با سالروز درگذشت استاد صبا. ساعت ۹ شب تلفن منزل من زنگ خورد. تلفن را جواب دادم. صدای استاد حسن کسایی را که شنیدم به احترام ایشان از روی صندلی بلند شدم و فرمودند که من پس از این همه پیگیری مجدانه شما واقعا مشتاق شدم شما را ببینم. گفتم هر روز را تعیین بفرمایید بنده به اصفهان خواهم آمد. گفتند: «حتما این اتفاق خواهد افتاد.» در لابلای گفتگو من تجهیزات ضبط تلفنی را از کشوی میزم بیرون آوردم و به تلفن و دستگاه ضبطم متصل کردم. به ایشان گفتم افتخاری خواهد بود که در این ساعت که توفیق شنیدن صدای شما را دارم، سالگرد درگذشت استاد صباست. قدری با هم گفتگو نماییم و من این امکان را دارم که این گفتگو را روی نوار ضبط کنم. گفتند شما بپرسید من پاسخ خواهم داد.
به ایشان عرض کردم که «واقعا تلاش می کنم تا بهترین تصویر را از صبا عرضه دهم. به تازگی بنده مورد انتقاد تنی چند از اهالی موسیقی قرار گرفتم که که کار شما در واقع بت سازی است. ده ها کتاب و مقاله در رابطه با صبا نوشته شده است و صبا همین بوده است که هست. چیز بیشتری در صبا نیست. بنده البته پاسخ های تندی معمولاً به این منتقدان می دهم. آن چه را که من می بینم از ایشان علاوه بر مقام بلند استادی در موسیقی، استاد پروری ایشان است. راستش اصلا دلم نمی آید به یک چنین انسان بزرگی بگویم استاد، جایگاه ایشان خیلی بالاتر از اینست که بخواهیم برایشان عنوان بگذاریم. واقعا حیف است. واژه استاد، خوب است، ولی نه برای هنرمندی چون صبا. صبا، صباست»
استاد حسن کسایی با همان لهجه شیرین اصفهانی گفتند: «عجب! اینهایی که می گویند بت سازی می کنید، کی هستند اینها؟ اگر کسی اهل موسیقی باشد. خانواده اصیل موسیقی باشد. ما خانواده اصیل موسیقی هستیم. ما خانواده موسیقی باید اصالت داشته باشیم. اگر اصالت داشته باشیم بزرگان خودمان را با تعظیم و احترام و تکریم نگاه می نماییم. اگر بخواهیم ایراد بگیریم؛ یعنی ما هنر نداریم، کجرویم و اصالتمان مورد شک است. یک عده ای پیدا شده اند در موسیقی که حرف هایی می زنند که دور از انصاف است. موسیقی چیزی نیست که قایم باشد. موسیقی کف دست است.
«بیا تا چه داری ز مردی و زور». موسیقی حرف نیست. موسیقی حرف زیرافکن و بالا افکن و ثملی و سیخی و اینها که می گویند و می زنند نیست. موسیقی باید حال داشته باشد. کیفیت داشته باشد، اثر داشته باشد. شما هم اکنون فرمودید چه شد که صبا استادپرور شد. چرا این استادها از پهلوی ایشان آمدند بیرون؟ به جهت اینکه آن خمیر مابه اصیل موسیقی را دیدند و رفتند و دریافتند و شدند آن چیزی که باید می شدند. این که بخواهند ایراد بگیرند، صبا کسی نیست که هر حسینعلی خانی بخواهد بیاید حرف ناموبوط بزند. خیر. صبا مرد بزرگی است در موسیقی. من بی خود تعریف کسی را نمی کنم. هرچند افتاده و بی ریا و بی ادعا هستم اما بدانند آنهایی که می خواهند ایراد بگیرند، منی که اظهار عقیده می کنم در رابطه با صبا، یک سر و گردن از همه شان بلندترم و آن چه به تصدیق همه در موسیقی اجرا کرده ام بر این ادعا شهادت می دهند.
بیهوده سخن به این درازی نشود… »
(مجموعه کتاب های پژوهشی چراغداران فکر و فرهنگ و هنر ایران؛ تألیف محمدحسینی باغسنگانی ابوالحسن صبا از فصل رقص چوبی در زندان ص ۱۱۱ – ۱۱۳)
هیئت ارکستر رادیو سال ۱۳۳۵ به رهبری استاد ابوالحسن خان صبا و همراهی علی تجویدی، بانو خاطره پروانه در اجرای این برنامه سهیم هستند.
ایستاده از راست: حسین همدانیان، حسن کسایی، علی تجویدی، جهانگیرشنجرفی، رضا ورزنده نشسته از راست: ادیب خوانساری، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمدعبادی اسفند ماه ۱۳۳۵
همراهی ویلن استاد صبا، محمود ذوالفنون و… به رهبری استاد روح الله خالقی
حسن کسایی و جلیل شهناز در همراهی با استاد صبا»