به گزارش آبنما کار، «سامرایی فکر می کرد از فرماندهی عالـی عــراق زیرک تر است و همه این را می دانستند چون تماسهای تلفنی اش شنود و در خیلی از موارد گزارش می شد. صدام از نزدیک او را زیر نظر گرفته بود؛ چونکه سامرایی با چنان تکبری حرف می زد که گویی شخصیت بزرگی بوده و هیچگاه فرصت هایی را که شایسته اش بوده به او داده نشده است.»
به گزارش آبنما کار به نقل از ایسنا، سرلشکر میسر رشید الطرفه العبیدی در سال ۱۹۷۵میلادی مدرک کارشناسی علوم نظامیاش را از دانشکده نظامی بغداد دریافت کرد. همینطور دیپلم روانشناسی، کاردانی زبان فارسی و کارشناسی رشته تاریخ و تمدن از دانشکده بغداد را هم در کارنامه علمیاتش به چشم می خورد. ژنرال طرفه بعد از پیوستن به ارتش عراق، در رسته اطلاعات و تدریس اطلاعات نظامی مشغول کار شد. وی در دوران جنگ ایران و عراق از سال ۱۹۸۰تا ۱۹۸۷میلادی در اداره اطلاعات فرماندهی کل در قسمت ایران خدمت می کرد و در دهه ۱۹۹۰م هم جانشینی بخش ایران در اداره کل اطلاعات نظامی را بر عهده داشت. بین سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰میلادی ژنرال طرفه وابسته نظامی غیررسمی سفارت عراق در تهران بود و در هنگام تجاوز آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳میلادی هم مدیریت سامانه اطلاعاتی بخش جنوبی را برعهده داشت.
چند تن از مختصصان امور نظامی و امنیتی آمریکا با او مصاحبه کرده اند. دربارهی کی از فرماندهان صدام رویات می کند: «ژنرال سامرایی حالا در لندن است. او یکی از بهترین افسران دستگاه اطلاعاتی عراق بود و من هم زمانی شاگردش بودم ژنرال سامرایی در تمام طول خدمتش از درجه ستوان یکمی تا ژنرالی در حوزه اطلاعات نظامی مشغول به کار بود و پایگاه داده بزرگ اطلاعاتی اش را به من منتقل کرد و همیشه در امور در ارتباط با ایران با من مشورت می کرد.
من هر دو یا سه روز یک مرتبه گزارش هایی برای او ارسال می کردم و گزارش های در ارتباط با ایران را برای ژنرال رعد حمدانی هم می فرستادم. سامرایی متولد شهر سامرا بود که در حدود ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی تکریت محل تولد صدام قرار دارد. سامرایی ها حکومت بر عراق را حق خود می دانند و همین باور نوعی دشمنی تاریخی بین آنها و تکریتی ها بوجود آورده و از نظر روانی آنها را از هم دور کرده است.
سامرایی فکر می کرد از فرماندهی عالـی عــراق زیرک تر است و همه این را می دانستند چون تماسهای تلفنی اش شنود و در خیلی از موارد گزارش می شد. صدام از نزدیک او را زیر نظر گرفته بود؛ چونکه سامرایی با چنان تکبری حرف می زد که گویی شخصیت بزرگی بوده و هیچگاه فرصت هایی را که شایسته اش بوده به او داده نشده است.
او در سال ۱۹۹۲میلادی [۱۳۷۱] در حالیکه حدود دو ماه بود به ریاست اطلاعات نظامی منصوب شده بود به صورت ناگهانی و به دستور صدام بازنشست شد و چون فکر می کرد مقرر است بزودی دستگیر شود؛ در سال ۱۹۹۴میلادی [۱۳۷۳] به منطقه شمال عراق فرار کرد و به گروه مخالفان [صدام] پیوست. سامرایی بعد از اشغال عراق به دست آمریکایی ها برای دادن مشاوره به جلال طالبانی به [بغداد] بازگشت و چون فکر می کرد ایرانی ها قصد دارند او را ترور کنند سر انجام از این کار هم استعفا داد و به لندن فرار کرد.
منبع:
کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام».